به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني نهاد کتابخانه‌هاي عمومي کشور، منابع طرح کتاب‌خوان ماه، ويژه تير 1403 با هدف ارتقاي فرهنگ مطالعه و کتابخواني در جامعه، دسترسي همگاني به کتاب، وم معرفي کتاب‌هاي مفيد براي پرورش فکري آحاد مختلف مردم و همچنين ارتقاي فضايل اخلاقي و فرهنگ عمومي از طريق مطالعه کتاب‌هاي مفيد و فاخر در سطح کشور و ارائه کتاب‌هاي «ماه بلند»، «خاطرات سفير»، «وارثان عاشورا» و «زندگي شهيد سيدمحمد حسيني بهشتي» معرفي شد.

علاقه‌مندان مي‌توانند با مراجعه به کتابخانه‌هاي عمومي کشور و امانت گرفتن کتاب‌هاي اين طرح، آن را مطالعه کنند.

«ماه بلند»
پديدآور: بهزاد دانشگر
ناشر: عهد مانا
تعداد صفحات: 112

قلم گيراي بهزاد دانشگر اين بار در خدمت ترويج فرهنگ غدير و آشنايي مخاطبان با فضايل متقن اميرمؤمنان علي عليه‌السلام به کار گرفته شده؛ قريب به 100 تک‌نگاري کوتاه، که در کنار هم تابلويي زيبا از زندگي و زمانه‌ي اميرمؤمنان علي عليه‌السلام را، از ولادت در بيت‌الله تا اندکي پيش از شهادت ترسيم کرده است.

يک‌پنجم کتاب مربوط به ذکر فرازهاي مهم زندگي حضرت امير صلوات الله عليه است؛ از يوم‌الدار و ليلةالمبيت گرفته تا ازدواج تنها زوج معصوم تاريخ و مباهله و خندق و. .

چهار پنجم کتاب اما به سال دهم هجرت اختصاص‌يافته؛ سالي که روز بزرگ در آن واقع شده؛ سالي که در آن بزرگ‌ترين عيد عالم از هبوط آدم تا قيام  ‌قيامت واقع شده. سالي که بستر تلخ و شيرين‌هاي فراوان است و آيات بسياري مرتبط با واقعه‌ي غدير در آن نازل شده؛ آياتي که بسياري، هنگام خوانش قرآن از اينکه اين آيات شأن نزول يا تأويلشان مرتبط با غدير است، بي‌اطلاع هستند و بهزاد دانشگر اين همه را با جذابيت فراوان ارائه کرده، مانند يک فيلم، آن هم فيلمي که سرعت تحوّلاتش بسيار سريع است و بايد بيننده، شش‌دانگ حواسش را به تصاوير بدوزد تا از رخدادهاي پر سرعتش جا نماند.

مطالب کتاب همگي مستند و به نقل از منابع معتبر شيعه و سني است؛ هر صفحه مطلبي مجزا و روان و بعضاً کمتر شنيده شده دارد و در عين‌حال به قبل و بعد خود هم مرتبط است.

اين کتاب کوچک محتوايي غني و بلند را به شکلي جذاب به مخاطب ارائه مي‌کند. با تعابيري کم‌نظير و گيرا و ذکر نکاتي که حتي براي بسياري از علاقه‌مندان حقيقت مجسّم، علي بن ابي‌طالب عليهماالسلام نيز تازگي دارد.

در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:

سال دهم هجري، در راه غدير.

از وادي قُدَيد تا غدير خم يک روز راه بود و کاروان آن‌جا براي نماز صبح توقف کرد. نماز به امامت پيامبر صلي‌الله عليه و آله اقامه شد.

پيامبر صلي‌الله عليه و آله پس از نماز بلند دعا کردند:

«خدايا! در سينه‌ي مؤمنان محبت علي و در سينه‌ي منافقان هيبت و عظمتش را قرار ده!».

همان هنگام بود که آيات 96 و 97 سوره مريم نازل شد:

«بي‌شک کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند، خداوند رحمان محبتي براي آن‌ها در دل‌ها قرار مي‌دهد!

و ما فقط آن [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را به‌وسيله آن بشارت دهي و دشمنان سرسخت را با آنان انذار کني.»

براي دوستان و دشمنان علي عليه‌السلام، استجابت اين دعا روشن بود، دلشان گواهي مي‌داد. (ص 53 و 54)

«خاطرات سفير»
پديدآور:‌ نيلوفر شادمهري
ناشر:‌ سوره مهر
تعداد صفحات: 253

 يک دختر ايراني، بسيار علاقه‌مند به طراحي صنعتي با گرايش طراحي مد و لباس و پوشاک، از يکي از معتبرترين دانشگاه‌هاي جهان در اين زمينه، يعني دانشگاه انسم (ENSAM) فرانسه پذيرش مي‌گيرد، فرانسه‌ي مهد آزادي بيان و هنر و طراحي!

در مصاحبه اما رد مي‌شود؛ چون پيش از ورود به مصاحبه‌ي علمي، خانم دکتر از او مي‌پرسد: «تو همين‌جوري مي‌خواهي بياي توي دانشگاه؟!» و در نهايت گفتگويشان پس از فراز و فرودهايي با اين عبارت دختر ايراني به پايان مي‌رسد: «ترجيح مي‌دهم، عقايدم رو حفظ کنم تا مدرک دکتري انسم رو داشته باشم.» و بعد از بازگشت به خانه‌اي که از هنگام ورودش به فرانسه به مدّت 4 ماه در آن ست داشت (پيش از پذيرش از دانشگاه آنژه و عظيمت به خوابگاه) با خود مي‌گويد: «ميزان دانش و توانمندي علمي من چقدر توي اين کشور مهمه. و خب البته اينکه موهام ديده بشه گويا مهم‌تره.»

 با اين مقدّمه براي آشنايي فضاي کتاب، مي‌رويم به سراغ بخشي از مقدمه‌ي نويسنده تا با اين اثر بسيار پر استقبال و بسيار پر بازخورد بيشتر آشنا شويم: «پايم که رسيد به فرانسه، با اولين رفتارها و سؤال‌هايي که درباره‌ي حجابم مي‌شد و به‌خصوص درباره‌ي وضعيت و شرايط ايران، متوجه شدم آن‌جا کسي من را نمي‌بيند. آن که آن‌ها مي‌ديدند و با او سر صحبت را باز مي کردند يک مسلمان ايراني بود؛ نه نيلوفر شادمهر. چاره‌اي نبود و البته از اين ناچاري ناراضي هم نبودم. تصميم گرفته شده بود! من سفير ايران بودم و حافظ منافع کشورم و مردمش.

مجموعه حاضر بخشي از اتفاقاتي است که در مدت تحصيل برايم رخ داد . از زمان ورودم به خوابگاه تا پيش از اولين بازگشتم به ايران.»

در ميان اين خاطرات جذاب و بسيار خوش‌خوان و متنوّع و پر فراز و فرود و با چاشني طنز و درام، پررنگ‌ترين بخش‌ها بحث‌هاست! بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌هايي بسيار جدي و چالشي و عميق در باب اسلام، تشيع، ايران و حتي جمهوري اسلامي! و البته مخاطب را با مفهوم واقعي آزادي در غرب نيز آشنا مي‌کند؛ امري که با سفر سياحتي به غرب به دست نمي‌آيد و تجربه‌ي زيستن در آن فرهنگ و جامعه را نياز دارد.

معرفي را با نقل يکي از نظرات درباره‌ي کتاب (که مضمونش در ديگران نظرات بسيار تکرار شده) به پايان مي‌بريم:

«کتاب خوبيه، باعث مي‌شه آدم بيشتر ترغيب بشه که خيلي بهتر دينش رو بشناسه و ازش دفاع کنه و تعصب بي‌جا نداشته باشه و هميشه اهل مطالعه باشه و اطلاعاتش رو ارتقا بده.»

در بخشي از کتاب مي‌خوانيم: 

محمد با تک‌تک اونا دست داد و باهاشون روبوسي کرد تا رسيد به من. دست راستش رو گذاشت روي سينه‌ش و سرش رو خم کرد و گفت: «به اميد ديدار.» سرم رو ت دادم و چون حريمم رو رعايت کرده بود اين بار با لحني مهربون‌تر جواب دادم: «به اميد ديدار آقاي محمد.» ژولي، بعد از محمد، با همه خداحافظي کرد. وقتي به من رسيد محکم بغلم کرد و کنار گوشم گفت: «ممنونم ازت که با محمد دست ندادي و روبوسي نکردي!» درست متوجه موضعش نشدم. گفتم: «دين من چنين اجازه‌اي به من نمي‌ده؛ وگرنه تو که مي‌دوني نامزد تو براي من هم محترمه.» همون‌طور که چشماش برق مي‌زد گفت: «مي‌دونم. مي‌دونم. ممنونم.» شايد گنگ بودن نگاهم رو فهميد که ادامه داد: «مي‌دوني، تو اولين کسي بودي که محمد باهاش صحبت کرد و من احساس ناامني نکردم.» (ص193)

«وارثان عاشورا»
پديدآور:‌ علي صفايي حائري (عين.صاد)
ناشر: ليلة القدر
تعداد صفحات: 290

 «وارثان عاشورا» کتابي از ديروز تاريخ براي امروز و فرداي ما است؛ کتابي که از بني‌اميه سخن مي‌گويد تا به آمريکا برسد؛ کتابي که از فرعون و ساختار حکومتش سخن مي‌گويد تا به تمدّن مدرن برسد؛ کتابي که از ريشه‌هاي بدعهدي کوفيان سخن مي‌گويد تا به غربت امروز امام‌زمان عجل‌الله فرجه برسد.

کتاب «وارثان عاشورا» برگرفته از سخنراني‌هاي مرحوم عين صاد در محرم‌ سال‌هاي 1372 تا 1377 است. وي ريشه‌ي نابساماني امروز جامعه‌ي بشري و جامعه‌ي ديني را مي‌کاود و به مخاطب نشان مي دهد.

 مباحث مربوط به فصل نخست در موضوع اضطرار به حجت را شايد بشود گفت مهم‌ترين و عميق‌ترين و جذّاب‌ترين بخش کتاب است.

در فصل حق و شبهه، بيان مي‌دارد که چه مي‌شود جامعه دچار شبهه مي‌شود و چگونه شبهه به فتنه و در نهايت به بدعت و گمراهي مي‌انجامد؛ نيز بيان مي‌دارد که چگونه در بستر شبهات و فتنه‌ها مي‌شود حق را شناخت و به آن پايبند بود و آن را ياري کرد.

فصل مربوط به احياي امر در پي اين است که بيان کند اولاً چگونه امر اهل‌بيت عليهم‌السلام را احيا و در پي آن چگونه قلب خود و اطرافيان و جامعه را بيدار کنيم.

فصل پاياني هم با عنوان وارثان عاشورا يکي از کاربردي‌ترين و مهم‌ترين فصول کتاب محسوب مي شود که پاسخي عيني به پرسش «براي ياري ولي خدا چه بايد کرد و چگونه بايد کرد» است. از بررسي باريک‌بينانه و عميق و ظريف سيره‌ي بزرگاني چون مسلم بن عقيل، هاني بن عروه، حرّ بن يزيد رياحي و عباس بن علي سلام‌الله عليهم اجمعين به اين دو پرسش پاسخ گفته است.

در بخشي از کتاب مي‌خوانيم:

مسأله انتظار ما از حجت مسأله توسل را توضيح مي‌دهد. اين درست که ما آن‌ها را شفيع و همراه طلب خود ساخته‌ايم و حتي نمک طعام و رنج فرزندانمان را با آن‌ها در ميان مي‌گذاريم و اين درست است که ما جز از اين‌ها نمي‌خواهيم ولي درست‌ترين اين است که از اين‌ها جز خودشان را نخواهيم و از آن‌ها براي رسيدن به بت‌ها و عروسک‌هاي حقير و ناچيزمان استفاده نکنيم و اين‌ها را براي رسيدن به اين آرزوهاي کوچک زير پا نگذاريم تا آن‌جا که با اشک و سوز بگوييم مهدي جان! آقا جان! اگر جواب مرا ندهي بر مي‌گردم.

راستي به کجا بر مي‌گرديم؟ به سوي چه کسي و در چه دنياي بزرگ و کوچکي؟

ما همهي اين راه‌ها را تجربه کرده‌ايم و از همهي بن‌بست‌ها زخم خورده‌ايم تا به اين‌ها روي آورديم. حال چگونه با برآورده نشدن خواسته‌هاي کوچکمان و مستجاب نشدن دعاهاي ريز و درشتمان از اين‌ها بر مي‌گرديم و با آن‌ها قهر مي‌کنيم.

اگر ما به خاطر اين خواسته‌ها از اولياي خود بريديم و حتي در دلمان بر آن‌ها خرده گرفتيم، معلوم مي‌شود که ما اين خواسته‌ها را از آن‌ها ضروري‌تر و مهم‌تر مي‌دانيم و در هنگام تعارض، آن‌ها را زير پا مي‌گذاريم، و بر آن‌ها مي‌شوريم.

در حالي‌که آن‌ها آمده‌اند تا به من بياموزند که چگونه با رنج‌ها برخورد کنم و چگونه از نعمت‌ها به غرور و تکاثر نرسم و چگونه در هر موقعيت، موضع‌گيري مناسب (با شأن بندگي) داشته باشم.

«زندگي سيد محمد حسيني بهشتي»
پديدآور: افسانه وفا
ناشر: روايت فتح
تعداد صفحات: 80

«شايد خواندن اين کتاب مثل خواندن يک داستان ساده باشد. اما داستاني در کار نيست. آنچه هست روايتي ساده، خوانا و مستند درباره‌ي زندگي شهيد سيد محمد بهشتي است.» اين، بخشي از وصف کتاب است که در پشت جلد ذکر شده. کتابي که روايت مستند و خوانا و جذاب و روان و مختصر و مفيد شهيد بهشتي را از وصف پدرِ مادرش (ميرمحمد صادق خاتون‌آبادي) شاگرد مبرّز خراساني که از نوادگان علامه مجلسي بود آغاز مي‌کند؛ پدري که راضي نيست دختر نورچشمي و با کمالات و باسواد خود يعني معصومه را به اين راحتي به عقد کسي درآورد، تا جايي که خواهر کوچک معصومه را شوهر مي‌دهد؛ اما خواستگاران معصومه را يک‌به‌يک رد مي‌کند تا نوبت مي‌رسد به پدر سيد محمد حسيني بهشتي يعني سيد فضل‌الله؛ با اينکه از او خوشش آمده بود؛ اما دلش راضي نمي‌شد تا اينکه در خواب به او اعلام مي‌شود بناست از اين زوج خداوند پسري به ايشان عنايت کنه که.

اين روايت جذاب که بعضاً حاوي فرازهايي کمتر شنيده شده و ناب از زندگي و سيره‌ي شهيد مظلوم، بهشتي است، ادامه مي‌يابد و به دوران تحصيل حوزوي و دانشگاهي و مبارزات انقلابي در داخل و خارج ايران و نقش کم‌نظير ايشان در فرازهاي بسيار مهمي در پس از انقلاب مي‌رسد و در خلال بيان اين سير باظرافت، دقايقي از ويژگي‌هاي کم‌نظير شخصيتي و سبک زندگي فردي و اجتماعي و سياسي و اخلاقي اين شهيد عظيم‌الشأن را به مخاطب مي‌نماياند؛ شهيدي که به فرموده امام رضوان‌الله عليه براي ملت ما يک ملت بود و براي بزرگاني چون شهيد جمهور، سيد ابراهيم رئيسي هم اسوه بود.

در بخشي از کتاب که نشان مي‌دهد شخصيتي به عظمت روحي شهيد بهشتي چگونه سال‌ها در مسير جهاد با نفس روي خود کار کرده است تا شهيد بهشتي شود، مي‌خوانيم:

آيت‌الله بروجردي اين آخري‌ها گوشش سنگين شده بود، هر کس حرف مي‌زد ايشان مي‌گفت بلندتر، وقتي محمد حرفي مي‌زد، به او مي‌گفت آرام‌تر. محمد بعدها اين شيوه را کنار گذاشت؛ «بنده از بحّاث‌ترين و فريادکش‌ترين طلاب قم بودم. در مدرسه فيضيه در بحث کفايه، وقتي با رفقا، جلوي کتابخانه مي‌نشستيم و بحث مي‌کرديم، فرياد بنده در مدرسه مي‌پيچيد. حماقت، حماقت که چي؟ ما مي‌خواهيم حرف همديگر را بفهميم. پس چرا داد سرِ هم بزنيم؟ توفيق الهي در يک مرحله شامل حال من شد که بتوانم اين شيوه را رها کنم.» (ص 15)